کمرویی و علل آن
وبلاگ حرفه و فن
حرفه و فن

 

 

یکی از بزرگترین و در حین حال ضروری‌ترین نیازهای روانی بشر امروز، میل به داشتن ارتباط اجتماعی با دیگران است. از طریق چنین ارتباطی است که آدمی کلیه نیازهای فیزیولوژیک و روانی خود را برآورده می‌سازد.

انسان اولیه مجبور بود خود به تنهایی به شکار بپردازد؛ گرسنگی و تشنگی خود را بر طرف سازد و امنیت خود را تأمین کند. ولی به مرور زمان دریافت که با همکاری و ارتباط با دیگران بهتر می‌تواند از عهده حل و فصل مشکلات خود برآید.
همین نیاز بود که به تدریج منجر به پیدایش تشکیلات اجتماعی شد. امروزه سازمان اجتماعات به قدری پیچیده شده است که بدون اغراق باید گفت تقریباً تمامی نیازهای آدمی از جمله: آموزش، بهداشت، اشتغال، همسر گزینی، فعالیت‌های فوق برنامه، سرگرمی‌ها و بسیاری فعالیت‌های دیگر، بدون ارتباط با دیگران ممکن نیست.
از طرفی، کمرویی ـ به عنوان یک ویژگی شخصی ـ حالتی است که طی آن فرد حین بر قراری یک ارتباط عادی یا صمیمانه با افراد دیگر دچار مشکل می‌شود. کمرویی، طیفی از خجالت معمولی و اشکال در برقراری ارتباط صمیمانه، تا کمرویی شدید (یا ناتوانی حاد در برقراری روابط اجتماعی) را شامل می‌شود.
از توضیحات پیش گفته پیداست که در مورد کمرویی شدید، زندگی و فعالیت فرد فلج شده و این مشکل، عملا‍‍ً او را از فعالیت‌های عادی روزمره باز می‌دارد. کمرویی به دلیل ایجاد محدودیت شدید در عملکرد فرد، موجب تقلیل کارائی و بهره‌وری افراد نیز می‌شود و در جامعه آثار زیانبار اقتصادی نیز خواهد داشت. (بنابراین، مقابله با علائم و عوارض این مشکل، بسیار مهم و اساسی است.)
این نوشته با هدف آشنایی با مشکل کمرویی، علل، عوارض و راههای مقابله با آن نوشته شده است. نحوه نگارش به صورتی است که شخصی که خود دارای این مشکل است با مراجعه به یک روانشناس، درخواست کمک دارد و روانشناس نیز با استفاده از روشهای تخصصی، سعی در بررسی و ریشه یابی مشکل و ارائه راه حلهای علمی دارد. به نظر می‌رسد با این شکل نگارش، خواننده می‌تواند ارتباط بهتری با موضوع بر قرار، و از اطلاعات مندرج به صورت شایسته‌ای استفاده کند.
امید است خواننده گرامی با مطالعه این نوشته به اهداف مورد نظر خود که همانا توانمند شدن هر چه بیشتر در روابط اجتماعی است ـ دست یابد.
من یک آدم کمرو هستم
... از این وضعیت خسته شده‌ام، از همه فرار می‌کنم، هر قدر می‌خواهم عاداتم را کنار بگذارم نمی‌توانم. در بین جمع معذب هستم. نمی‌توانم با دیگران صحبت کنم. از اینکه بقیه متوجه حالتهای من بشوند خیلی می‌ترسم و همین ترس مرا از مردم بیشتر دور می‌کند. اگر معلم در کلاس سؤالی از من بپرسد، به راحتی نمی‌توانم جواب بدهم و دست و پایم را گم می‌کنم. از اینکه جلوی همکلاسی‌‌هایم درس جواب بدهم نپرسید که این وضعیت برایم مثل جهنم است. قلبم تندتند می‌زند و به نفس نفس می‌افتم؛ انگار که می‌خواهم بمیرم. صدایم می‌لرزد و تمام افکارم به هم می‌ریزد و همه چیز از یادم می‌رود. خلاصه دیگر تحمل این وضعیت را ندارم؛ آمدم پیش شما که کمکم کنید.
با صدایی لرزان و چهره‌ای بسیار هراسان و نگران، تندتند حرف می‌زد و مشکلش را بیان می‌کرد. گفتم:
ـ خوب مثل اینکه خیلی نگران و مضطرب هستی، باید به کمک هم ببینیم مشکل چیست و راه حلی برایش پیدا کنیم. اول از همه می‌خواهم بدانم به نظر خودت اسم این مشکل چیست یا اینکه تو چه اسمی روی آن می‌گذاری؟
کمرویی چیست؟
ـ به نظرم من یک آدم منزوی، کمرو و خجالتی هستم. چون بودن توی جمع حالم را عوض می‌کند.
ـ من هم نظرم همین است. بگذار اول توضیح مختصری در مورد کمرویی بدهم. آدم خجول کسی است که نزدیک شدن به او، به علت ترس، احتیاط یا عدم اعتماد مشکل باشد. بطور خلاصه کمرو شخصی است که در حضور دیگران احساس ناراحتی می‌کند.
ـ دقیقاً من همین وضع را دارم چون نمی‌توانم با دیگران ارتباط سالم و خوبی برقرار کنم. بیشتر ترجیح می‌دهم تنها باشم.
ـ بله و در چنین شرایطی شخص کمرو خودش را کنار می‌کشد. در بیان خواسته‌ها و عقاید یا ابراز وجود با مشکل مواجه می‌شود؛ در حرف زدن یا فعالیت کردن خیلی محتاط می‌شود؛ و به صورت مشهودی از روابط اجتماعی می ترسد.
علائم کمرویی:
ـ آقای دکتر چنین اوقاتی قلبم تندتند می‌زند؛ احساس می‌کنم صورتم قرمز و داغ شده به نفس نفس می‌افتم؛ صدایم می‌لرزد و احساس می‌کنم که بدنم جمع می‌شود.
ـ این علائمی که گفتی، بیشتر علائم جسمی هستند که در افراد کمرو در موقعیتهای نامأنوس به وجود می‌آید، مثل تپش قلب، اختلال در ریتم تنفس، انقباض عضلات بدن و اختلال در کار بعضی از غدد مثل تیروئید. غیر از علائم جسمی علائم روانی مثل: احساس درماندگی، فراموش کردن دنباله مطلب یا قفل کردن ذهن، دستپاچگی و اضطراب، احساس بی کفایتی، احساس اینکه دیگران متوجه آنچه در ذهن هست می‌شوند، و نهایتاً غرق شدن در افکار خود. از جمله علائم رفتاری کمرویی هم می‌توان از رفتارهایی مثل کم حرفی، عدم برقراری ارتباط کلامی، نداشتن جرات اظهار نظر یا بیان احساس نام برد.
ـ انگار تمام حالتهای مرا به طور دقیق توصیف می‌کنید. علت این وضعیت چیست آقای دکتر؟
علل کمرویی:
ـ خوب این سوال تو خیلی پیچیده است. شاید سوال تو را بتوان اینطور جواب داد که: کمرویی یک فرایند پیچیده روانی ـ اجتماعی است که عوامل زیادی از جمله روابط نادرست و عدم سازگاری اجتماعی دوران کودکی ـ چه در خانه و چه در مدرسه ـ را می‌توان از علل اولیه و مهم آن ذکر کرد.
ـ می‌توانید در این مورد بیشتر توضیح دهید؟
ـ ببین. اکثر افراد کمرو، در دوران کودکی و رشد با این مشکلات مواجه بوده‌اند: و والدین کمرو الگوی رفتاری آنها بوده، شرایط لازم برای یادگیری مهارتهای ارتباطی را نداشته‌اند، والدین متوقع و سخت گیر داشته‌اند، در بین جمع توسط معلم خانواده یا دیگران به طور مکرر تحقیر شده‌اند یا مورد تهدید و تنبیه ناروا قرار گرفته‌اند، از آنها حمایتهای افراطی و غیر ضروری می‌شده، در زندگی شکستهای متعدد داشته‌اند، ترس از طرد شدن یا نگرانی بیش از حد برای مورد تایید دیگران قرار گرفتن داشته‌اند، اعتماد به نفس پایین داشته‌اند، خاطرات آزار دهنده از تجربیات اجتماعی قبلی خود داشته‌اند و یا اینکه یک نقص عضو یا بیماری جسمی احساس حقارت و انزوا را در آنها تقویت کرده است. این موارد نمونه‌هایی از علل موثر بر کمرویی است.
ـ اینهایی که شما مثال زدید اکثراً مربوط به دوران کودکی است. در صورتی که گاهی انسان در دوران کودکی کمرو نیست و از دوره نوجوانی منزوی و کمرو می‌شود. در این مورد چه علتهایی را باید در نظر گرفت؟
ـ آفرین. پس از قرار معلوم تو از این دسته افراد هستی. سؤال بسیار خوبی بود. از جمله مهمترین علل کمرویی در سنین نوجوانی و جوانی، وجود نگرشهای خاص نسبت به خود است که ما به آنها «تحریفات شناختی » می‌گوییم. مثلاً اینکه از خودمان انتظارات غیر واقع بینانه را در این باورها می‌بینیم. مثلاً اعتقاد به این که من باید کامل باشم و نباید اشتباه کنم، یا دیگران روی رفتار من خیلی حساس و دقیق هستند و اشتباهات مرا همیشه به خاطر خواهند داشت، یا اگر من اشتباهی در گفتار یا رفتارم داشته باشم برای همیشه بی اعتبار خواهم شد. داشتن این باورهای غلط باعث می‌شود که فرد برای خودش یک محکمه یا دادگاه درونی تشکیل بدهد و دائماً خود را به خاطر کوچکترین خطا و سهو( که هر کسی می‌تواند داشته باشد و در ارتباط اجتماعی، وقوع آن امری طبیعی است ) سرزنش و سرکوب کند.
ـ دقیقاً همینطور است آقای دکتر. من به خاطر اینکه بهترین باشم و هیچ ایرادی در وجودم نباشد، سعی می‌کنم کمتر در معرض قضاوت دیگران قرار بگیرم و همیشه از این وضعیت فرار می‌کنم.
ـ خوب، مثل اینکه کم کم داریم به جاهای خوبی می‌رسیم. آیا می‌دانید اگر این وضعیت ادامه پیدا کند چه می‌شود؟
ـ می‌توانم حدس بزنم، ولی دوست دارم شما برایم مسئله را دقیقتر بیان کنید.



برچسب:, :: :: نويسنده : قاسمی

درباره وبلاگ

به نام خالق هستی .به وبلاگ من خوش آمدید.این وبلاگ توسط قاسمی دبیر حرفه وفن طراحی گردیده است.اميد است همکاران، دوستان و دانش آموزان عزيز با نظرات و پيشنهادات سازنده خود،در هر چه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ مرا ياري نمايند.
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 38
بازدید ماه : 95
بازدید کل : 574395
تعداد مطالب : 445
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1